تنها زیر بارون
خدایابیا قدم بزنیم ...باران از تو...دلتنگی از من...
امشب شمعی برایم روشن کن/ گم شده ام/ در تاریکی شب هایی که انگار، تمام بودنم را پیش خرید کرده اند/ نمی دانم گناهم چیست که اینگونه باید الفبای دل تنگی را از بر کنم/ نمی دانم چه شدکه از قافله ی ماهی ها جا ماندم و زمین گیر این مرداب بی نیلوفر شدم/ هر از گاهی صدایم کن شاید آب شود برف سنگینی که چند سالیست دارد مرا یخ میزند/نعقب میفتم!!!اخههه چرا؟! ولی امسال ترم دوم خودمو نشون میدم! میدونم چرا هر سال که شروع میشه بهخودم میگم امسال باید خودتو نشون بدی!خودمو که نشون نمیدم هیچ از همه D: :))))))میدونم کم بود ولی اگه دوست داشتید میتونم بیشتر بذارم
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |